شاید قدیمیترین پرونده ایران در این دیوان حضور مصدق نخستوزیر وقت در زمان ملی شدن صنعت نفت ایران است که در نهایت دیوان بینالمللی لاهه رأی خود را به نفع ایران صادر کرد. با این حال آنچه طی این یکی دو روز شهر لاهه را در صدر اخبار قرار داده نه دیوان بینالمللی مستقر در آن بلکه خبر اصلی دستبرد به دفتر حقوقی ایران در این مجموعه است.
ابتدا خبرگزاری ایسکا نیوز بود که خبر دستبرد به دفتر ایران را منتشر کرد. این خبرگزاری در خبری مدعی شده بود که در این دستبرد برخی از اسناد حقوقی محرمانه ایران به سرقت رفته است. این خبرگزاری در ادامه مدعی شد این اسناد مرتبط با اسناد اقامه دعوا علیه امریکا به دلیل مصادره نزدیک به ۲ میلیارد دلار از اوراق قرضه دلاری بانک مرکزی بر اساس حکم یکی از دادگاههای امریکایی بوده است.
اما در ادامه ایسنا به نقل از یک مقام آگاه در ریاست جمهوری با تکذیب این خبر، اعلام کرد: در سرقت صورت گرفته که چهارشنبه ساعت ۵ صبح رخ داد، بلافاصله پلیس در جریان آن قرار گرفت و از محل بازدید کرد. بههیچوجه اسناد و مدرکی سرقت نشده است و سارقان تنها مقداری پول را به سرقت بردهاند. وی همچنین اعلام کرد: سفارت از ابتدا در جریان این سرقت قرار گرفت و در حال پیگیری آن است. بر طبق اطلاعات آمده در خبر ایسنا، در بامداد چهارشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ بخشی از ساختمان اجاری محل استقرار شعبه لاهه، مورد سرقت قرار گرفته و مقداری وجوه نقد (کمی بیش از صد هزار یورو) که برای امور جاری شعبه مورد استفاده بوده، به سرقت رفته است اما سارق یا سارقین کار را ناتمام رها کرده و با بهجا گذاشتن مقداری از وسایل خود و مقداری از وجوه سرقتی، محل را ترک کردهاند.
البته هنوز روشن نیست که آیا این ساختمان جزو اماکن دیپلماتیک وزارت امور خارجه در لاهه بوده یا اصلاً اسناد محرمانهای در این ساختمان وجود داشته است یا نه؟
آنچه که نباید از نظر دور داشت اینکه در هنگام مبارزه با دشمن باید به تمامی اتفاقات بدبین بود. این نکته اصلی اساسی در تمام مواجهههای جدی در عرصه بینالملل محسوب میشود، بهخصوص آنکه در دنیای امروز آنچه بیش از هر چه خودنمایی میکند، نبردهای جاسوسی است. البته ادعای دسترسی به اسناد و مدارک محرمانه ایران ماجرای تازهای نیست و در سالهای گذشته رژیم صهیونیستی و امریکا بارها اتهامات گوناگونی با همین دستاویز علیه ایران مطرح کردهاند.
این رویکرد در طول ۱۵ سال گذشته و آغاز فشارهای ظالمانه بر ضد برنامه صلحآمیز هستهایایران بارها به کار گرفته شده است. شاید یکی از مهمترین مصادیق چنین ادعاهایی غائلهای باشد که سر سرقت لپ تاپ اسناد هستهای ایران برپا شد. این ادعا به زمانی برمیگردد که ایران با اجرای طرح اقدام قصد داشت به تمام ابهامات آژانس انرژی اتمی پاسخ دهد ولی ناگهان امریکاییها با مطرح کردن ادعای کشف اسنادی جدید از برنامه انرژی اتمی ایران پرونده را از مسیر صحیح خود خارج کردند. در ابتدا منبع این اطلاعات که به عنوان یک نقشه راه از طرح مخفیانه ایران برای دسترسی به تسلیحات اتمی منتشر شد، علنی نشد اما بهتدریج رسانههای غربی اطلاعات جدیدی را در این باره منتشر کردند. نیویورکتایمز چند ماه بعد از طرح این ادعا فاش کرد زمان دقیقی که اسناد در اختیار امریکا قرار گرفت، به طور قطع پس از تابستان ۲۰۰۴ است. بر طبق ادعای این روزنامه این اسناد از طریق یک لپتاپ ربوده شده از ایران خارج شده و به دست امریکا رسیده بود.
دیوید سنگر از مجله تایمز در توضیح منبع این اسناد آورده است دانشمند ایرانی که برای جاسوسی استخدام شده بود، در فاصله سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۴ از طریق یک پروژه محرمانه تسلیحات هستهای که روی آن کار میکرده به اسناد دسترسی پیدا کرده و آنها را در یک لپتاپ ذخیره کرده است و به خاطر مظنون شدن نیروهای اطلاعاتی ایران به وی اسناد را از طریق همسرش از ایران خارج کرده و به دولت امریکا تحویل داده است.
البته بعدها روشن شد که بحث لپتاپ در کل تنها یک جنگ روانی محض بوده و اسناد ادعایی از طریق یک سرویس اطلاعاتی همکار در اختیار امریکا قرار گرفته است. بر اساس گزارش روزنامه والاستریت ژورنال یک تاجر ایرانی که جاسوس دستگاه اطلاعاتی آلمان بوده و با ایران برای ساخت تأسیسات برنامه هستهای همکاری میکرد، منبع اطلاعاتی با کمک آلمان اسناد را به دولت امریکا ارائه کرده است. البته آلمانیها بعدها به این نکته اشاره کردند که منبع اطلاعات فوق سازمان مجاهدین خلق(منافقین) است که در دورههای گوناگون به عنوان یک ابزار رسانهای برای علنی کردن برخی اطلاعات غلط دستگاههای جاسوسی علیه ایران به کار گرفتهشدهاند.
با این اطلاعات روشن شد که بحث دزدیدن اطلاعات و لپتاپ تنها یک هیاهوی رسانهای بود که از سوی نشریات غربی برای باورپذیر کردن اتهامات علیه برنامه هستهای ایران بوده است.
البته برخی ماجراهای واقعی نیز در این میان وجود دارد که باید مورد توجه دستگاههای امنیتی قرار بگیرد. در سال ۲۰۰۷ برخی از اسناد برنامه هستهای سوریه از دفتر نمایندگی این کشور در آژانس بینالمللی انرژی اتمی به سرقت رفت که موجب فاش شدن بخشی از برنامه هستهای این کشور شد. رژیم صهیونیستی با استفاده از اطلاعات فوق بود که در سال ۲۰۰۷ به رآکتور این کشور در منطقه دیرالزور حمله و این تأسیسات را به طور کامل منهدم کرد.